کاری که آل راث برای بردن جایزه نوبل اقتصاد انجام داد
ساعت 3:30 صبح امروز در منلو پارک، کالیفرنیا بود که تلفن آل روث زنگ خورد. در خواب کامل، تماس را از دست داد. اما چند دقیقه بعد دوباره تلفن زنگ زد و این بار، دبیر آکادمی سلطنتی علوم سوئد به راث 60 ساله گفت که او به تازگی جایزه نوبل اقتصاد را برده است.
راث میگوید: «او زمان زیادی را صرف این کرد که به من اطمینان داد که این یک شوخی نیست. راث در مورد برنده شدن چه احساسی داشت؟ او میگوید: «من بیشتر از خواب بیدار میشدم. این خیلی غیرمنتظره بود اما غیرقابل تصور نبود.»
راث اخیراً پست خود را به عنوان استاد در مدرسه بازرگانی هاروارد رها کرد و به دانشکده استنفورد پیوست و او میگوید دفتر مطبوعاتی دانشگاه احتمال برنده شدن جایزه را پیشبینی میکرد. او میگوید: «آنها هفته گذشته انواع ایمیلها را در مورد آن برای من ارسال میکردند. اما من کاملاً مطمئن بودم که این من نیستم. این چقدر محتمل است؟»
در واقع، زمانی که دو سال پیش درباره او نوشتم، نام راث به عنوان یک برنده بالقوه در گردش بود. او کارهای پیشگامانه ای در تئوری بازی انجام داده است که سیستم های شکسته بزرگ را متحول کرده و جان انسان ها را نجات داده است. او که عمدتاً به خاطر راه حل دشوارش برای تطبیق دانش آموزان با مدارس شهرهای بزرگی مانند نیویورک و بوستون و اخیراً در دنور، نیواورلئان و واشنگتن دی سی شهرت دارد، همچنین پیشگام برنامه نوآورانه «تعویض کلیه» بوده است که در آن افرادی که اگر بخواهید یک کلیه به یکی از عزیزان با گروه خونی ناسازگار اهدا کنید، میتوانید شبکهای را با سایر جفتهای اهداکننده ناسازگار تشکیل دهید.
راث همراه با یک اقتصاددان مسن تر، لوید شپلی، 89 ساله، که برخی از کارهای اولیه تئوری بازی های نظری را که راث برخی از تحقیقات خود را بر اساس آن انجام داده است، برنده جایزه شد.
در زیر قطعه ای است که در مورد راث نوشتم که در شماره 9 اوت 2010 فوربس منتشر شد.
Un-Freakonomics
یک استاد دانشگاه هاروارد از علم اقتصاد برای نجات جان افراد، تعیین پزشکان و هدایت بچه ها به دبیرستان مناسب استفاده می کند.
آل راث، برنده جایزه نوبل اقتصاد
تحصیل در ترکیه
آلوین راث راه های زیادی را می بیند که اقتصاد می تواند در زندگی مردم تغییر ایجاد کند. برخلاف نویسندگان کتابهای پرفروشی مانند Freakonomics، که مجذوب سؤالات مبهم اما جذابی مانند چگونگی تشخیص تقلب توسط کشتیگیران سومو هستند، راث از چالشهای دنیای واقعی لذت میبرد. راث، 58 ساله، که قرار مشترکی در بخش اقتصاد هاروارد و دانشکده بازرگانی دارد، خاطرنشان می کند: «بعضی می گویند اقتصاد انواع ابزارها و تکنیک های خوبی دارد، اما مشکلات جالبی ندارد. من به دور دنیا نگاه میکنم و انواع مشکلات مهم و جالب را میبینم که باید با ابزارهایی که داریم حل کنیم.»
به ویژه راث از ابزارهای ریاضی نظریه بازی ها برای یافتن راه حل هایی برای سیستم های بزرگ و خراب استفاده می کند. در طول 20 سال گذشته او پیشگام شاخه ای از اقتصاد بوده است که به طراحی بازار معروف است. از جمله دستاوردهای راث: طراحی شبکههایی برای اهدای کلیه و ایجاد سیستمهای زیبا که مناطق بزرگ مدارس شهری را قادر میسازد تا تعداد زیادی دانشآموز را در میان صدها مدرسه قرار دهند.
اریک ماسکین، اقتصاددان مؤسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون، نیوجرسی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2007 برای کارهای نظری، می گوید: «او غیرعادی است، زیرا به عنوان یک نظریه پرداز بسیار مورد احترام است، اما مستقیماً در این زمینه نیز کار می کند. در طراحی بازار آل موفق شده است راههایی برای تطبیق این نظریه به روشهای بسیار هوشمندانه و هوشمندانه بیابد.»
ترسناک ترین مشکل دنیای واقعی که راث تاکنون حل کرده است: مسابقه دبیرستان شهر نیویورک، که او در سال 2003 به آن پرداخت. انتخاب ها از نظر تئوری، حداقل، هر یک از 80000 دانشآموز کلاس هشتمی این شهر میتوانند به هر یک از 700 برنامه دبیرستان بروند. تطابق مناسب می تواند به ویژه برای بچه هایی که در محله های فقیر نشین با مدارس شلوغ زندگی می کنند مهم باشد.
قبل از اینکه راث درگیر شود، سیستم تطبیق آنقدر خراب بود که یک سوم دانشآموزان کلاس هشتم شهر حتی در آن شرکت نکردند. نیل دوروسین، یکی از مقامات سابق وزارت آموزش نیویورک به یاد میآورد: «مثل یک بازار شلوغ و دیوانه در جایی در خاورمیانه بود.
راث با کمک یک دانشجوی فارغ التحصیل هاروارد و یک اقتصاددان جوان در کلمبیا، سیستم را با استفاده از نسخه ای از آنچه به عنوان الگوریتم پذیرش معوق شناخته می شود، دوباره طراحی کرد. راث از اشکال اصلاح شده همین الگوریتم برای طراحی سیستم های تطبیق برای سیستم مدارس دولتی بوستون و برای قرار دادن فارغ التحصیلان دانشکده پزشکی با برنامه های دستیاری استفاده کرده است.
این الگوریتم به راحتی در زمینه تطبیق چند مرد و زن که می خواهند ازدواج کنند توضیح داده می شود. ابتدا هر مردی از زن انتخاب اول خود خواستگاری می کند. زنانی که پیشنهادهای متعددی دریافت میکنند، خواستگاران کمتر مورد علاقه خود را رد میکنند، اما هنوز تعهد قاطع نمیدهند. پسران رد شده به ترتیب ترجیحات خود پیشنهادات جدیدی ارائه می دهند، شاید منجر به رد شدن های جدید شود، تا زمانی که هیچ یک از آنها رد نشوند یا هیچ مرد رد شده نخواهد به کسی پیشنهاد ازدواج بدهد. در آن مرحله زنان مورد علاقه ترین خواستگار خود را می پذیرند. برای مردانی که در دور اول مسابقه نمیدهند زیرا انتخابهای کافی را فهرست نکردهاند، دور دیگری وجود دارد که در آن فهرستی از زنان مجرد به مردان پیشنهاد میشود و آنها مجموعه دیگری از انتخابها را انجام میدهند. گاهی اوقات دور سوم مورد نیاز است.
در سناریوی دبیرستان، مردان معادل دانش آموزان و زنان مدارس هستند. در نیویورک اوضاع پیچیده تر می شود، زیرا بسیاری از مدارس مکانیسم های غربالگری خاص خود را دارند. راث و تیم او توانستند تمام این پیچیدگی را در یک سیستم شفاف و قابل اعتماد ببافند که در آن دانش آموزان حداکثر 12 انتخاب را به ترتیب اولویت فهرست می کنند. از زمانی که راث چیزها را اصلاح کرد، نرخ مشارکت از 66 درصد به 93 درصد افزایش یافت.
خیلی بد است که وقتی راث در اواخر دهه 1960 در کوئینز، نیویورک به دبیرستان رفت، این سیستم وجود نداشت. او در دبیرستان Van Buren در همان حوالی تحصیل کرد، جایی که در سال اول تحصیلاتش را رها کرد. وقتی از او خواسته شد توضیح دهد که چرا – پدر و مادر راث هر دو معلم دبیرستان بودند – که این موضوع طنز را بیشتر کرد – او اذعان میکند که تصمیمش به کسالت منجر شده است. او میگوید: «فکر میکنم کمتر مورد تشویق قرار گرفتم.
راث در کلاسهای مهندسی آخر هفته در دانشگاه کلمبیا شرکت میکرد و استادی در آنجا به او پیشنهاد کرد که برای کالج اقدام کند. او پذیرفته شد و مدرک مهندسی و سپس دکترا را از استنفورد در شاخه ای از مهندسی به نام تحقیق در عملیات که از ریاضیات برای سازماندهی سیستم هایی با قطعات متحرک زیاد استفاده می کند، گرفت. راث می گوید: «من همیشه علاقه مند به استفاده از ریاضیات برای بهتر کردن دنیا بودم.
تخصص راث در تحقیق در عملیات: نظریه بازی ها، که موقعیت هایی را که در آن نتیجه به اقدامات چند نفر بستگی دارد، تجزیه و تحلیل می کند. در دهه 1980 تئوری بازی به عنوان یکی از رشته های اقتصاد در نظر گرفته شد.
راث در سال 1998 پس از مدتی در دانشگاه ایلینویز در اوربانا-شامپین و دانشگاه پیتسبورگ وارد هاروارد شد. اگرچه او کتابی را در سال 1990 منتشر کرده بود که توسط نظریهپردازان بازی بسیار مورد مطالعه قرار گرفت، تمام کارهای راث تا سال 1995 دانشگاهی بود، زمانی که او به مسابقه دانشکده پزشکی پرداخت، مکانیزمی که فارغالتحصیلان دانشکده پزشکی را در 25000 شغل دستیاری در سراسر کشور قرار میدهد.
همانطور که زنان به مدرسه پزشکی هجوم آوردند و دانشجویان بیشتری ازدواج کردند، سیستم قدیمی که توسط پزشکان در دهه 1950 طراحی شده بود، برای پذیرایی از زوج هایی که خواهان اقامت در همان مکان بودند، مشکل داشت. فارغ التحصیلان شروع به هماهنگی مستقیم با بیمارستان ها کردند. اصلاحات راث در سال 1998 اجرا شد. آنقدر خوب کار کرد که او از آن زمان به طراحی مجدد سیستم تطبیق برای تخصص هایی مانند گوارش کمک کرده است.
راث طراحی مجدد بازارهای پیچیده را آسان می کند. گرم و متحرک، او به شلوار جین، پیراهن های یقه باز و کفش های پیاده روی مرل علاقه دارد. او با خم شدن بر روی یک فنجان قهوه ترک در کافهای در آن سوی رودخانه چارلز، از دفتر کثیف دفتر گوشهاش، به عقب خم میشود تا به حمایتهای جوانتر، دانشجویان و نویسندگانش اعتبار بدهد. او اصرار دارد: «طراحی بازار یک ورزش تیمی است.
پاراگ پاتاک، استاد اقتصاد MIT، شاگرد سابق راث که در پروژه مسابقه شهر نیویورک کار می کرد، گواهی می دهد: «او از نظریه بازی بسیار دقیق استفاده می کند. او همیشه به دانشآموزانش میگوید که ما باید سعی کنیم کاری را که انجام میدهیم به واقعیتهای تجربی مرتبط کنیم.»
مجموعه ای از حقایق ناامید کننده راث را به طراحی سیستمی برای تطبیق جفت های اهداکننده کلیه ناسازگار و اهداکنندگان نوع دوست تنها با اهداکنندگان و گیرندگان دیگر سوق داد. لیست انتظار برای کلیه های اهدایی در ایالات متحده به 85000 نفر می رسد و سالانه 4000 بیمار در نتیجه کمبود اعضا جان خود را از دست می دهند. در سال 2003 راث کار بر روی سیستمی را آغاز کرد که به افرادی که میخواهند کلیه به عزیزانشان اهدا کنند اما نمیتوانند به دلیل عدم تطابق گروههای خونیشان این کار را انجام دهند، اجازه میدهد تا اعضای خود را با سایر جفتهای اهداکننده ناسازگار مبادله کنند. در این مرحله، تعداد کلیه های پیوند شده با استفاده از سیستم راث اندک است، کمتر از 1000 در سال 2009. اما این پتانسیل امیدوارکننده است. سالی ساتل از موسسه امریکن انترپرایز می گوید: «کار آل در مورد تطبیق کلیه یکی از معدود پیشرفت های مدرن بزرگ در سیاست پیوند است.
کار عملی مانند این همکاران راث را تحت تأثیر قرار می دهد. دن آریلی، استاد دوک و اقتصاددان رفتاری، می گوید: «آل شگفت انگیز است. من میتوانم بگویم بزرگترین طرفدار او هستم، اما افراد زیادی هستند که این عنوان را ادعا میکنند.»
سوزان آدامز در فوریه 2018، شغل جدیدی را در مدیریت و نوشتن پوشش تحصیلی فوربس به عهده گرفتم. من دو سال قبل را در تیم کارآفرینان گذراندم و شش سال بعد برای کانال رهبری نوشتم. ماموریت من با آموزش کشف تقاطع آموزش و تجارت است. من مشارکت کنندگان را جذب می کنم و همچنین به دنبال داستان های خودم هستم. من از سال 1995 در فوربس بودم و در مورد همه چیز از کتاب گرفته تا میلیاردرها می نوشتم. از جمله داستان های مورد علاقه من: اولین میلیاردر سیاه پوست آفریقای جنوبی، پاتریس موتسپه، و غول الماس جواهرات بریتانیایی، لورنس گراف، که هر دو ثروت عظیم خود را از هیچ ساخته اند. در مجله فوربس، بخش سبک زندگی را نیز ویرایش میکردم و نظرات افرادی مانند جان بوگل و گوردون بتون را ویرایش میکردم. من کارم را در فوربس از طریق یک اقتصاددان برجسته آزادیخواه به نام سوزان لی به دست آوردم، که او را در مکنیل/لهر نیوز ساعت در تلویزیون قرار میدادم. قبل از آن من به حقوق و وکلای یک روزنامه نگار، مدیر وظیفه خشن و بهترین معلمی که یک خبرنگار جوان می توانست داشته باشد، استیون بریل، پرداختم.
* استانداردهای تحریریه چاپ
* چاپ مجدد و مجوزها
source