قیمتگذاری دستوری آسیبهای جبرانناپذیری را متوجه صنایع کرده، در این رابطه کاهش حاشیه سود شرکتها از ۲۴درصد سال۹۹ به ۱۲درصد در سال جاری ازجمله نتایج این مساله است.ازسویدیگر برای رشد بازار سرمایه در گام نخست باید فضای زیرساختی کشور بهبود یابد که حل موضوع قیمتگذاری نیز در اینباره از اهمیت بسزایی برخوردار است.
اجرا نشدن طرحهای توسعهای شرکتها و محدودیت در سرمایه در گردش آنها نیز از دیگر معضلات اقتصاد دستوری به شمار میرود. دولت چهاردهم باید فضا را به سمتی ببرد که شرکتها، اقتصاد را قابل پیشبینی بدانند و بتوانند طرحهای توسعهای خود را اجرایی کنند.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که عرضه اولیه سهام یکی از ابزارهای اصلی بازار سرمایه برای تامین مالی شرکتها بهخصوص در گروه خودرو و ساخت قطعات به حساب میآید. در این راستا، افزایش تعداد شرکتها در بازار سرمایه باعث تنوع صنایع و رشد ارزش بازار میشود.
همچنین در سالهای اخیر روشهای متنوعی برای عرضه اولیه سهام در بازار تعریف و اجرا شده که هرکدام مزایا و معایبی دارد اما درهرصورت تداوم عرضههای اولیه برای بازار سهام امری واجب است.
در چنین شرایطی، توقف عرضههای اولیه سهام منطقی و معقول نیست. ورود شرکتهای مختلف از طریق IPO به بازار سهام مزیتهای زیادی برای بازار سرمایه، سرمایهگذاران و شرکتها به همراه خواهد داشت.
از مهمترین مزیتهای ورود بنگاههای اقتصادی به بازار سرمایه میتوان به افزایش شفافیت، در دسترس بودن صورتهای مالی، تسهیل تامین مالی و معافیتهای مالی اشاره کرد. بنابراین با واگذاری درصدی از سهام شرکتها و تامین مالی از این طریق، بنگاه اقتصادی میتواند منابع مالی تازهای را در اختیار بگیرد.
در نتیجه از طریق این روش تامین مالی، شرکتها میتوانند طرحهای توسعهای خود را اجرایی کنند که به افزایش حاشیه سود آنها منجر میشود.
در جمعبندی باید گفت، لزوم بازنگری و تجدیدنظر در روشهای مختلف عرضه اولیه احیا میشود و بهتر است با بررسی مجدد ابعاد و روشهای مختلف عرضه اولیه به این نتیجه رسید که کدام روش برای بازار سرمایه مزیتهای بیشتری دارد آنگاه توسعه عرضههای اولیه را از آن مسیر پیگیری کرد.
source