دیدگاه‌ها برای شب و روز من و توی سفری تا نیاید سوار، برعکس است بسته هستند

شب و روز من و توی سفری تا نیاید سوار، برعکس است

حسن خسروی‌وقار غزلی تازه به نام «سفر» سروده است که در آن به وضعیت اجتماعی و اعتراضی جامعه پرداخته است. این غزل در ادامه می‌آید: من و تو راهی سفر هستیم اما مسیر روزگار برعکس است، ما به مقصد نمی‌رسیم، زیرا مسیر قطار برعکس است. فکرهای درهم و برهم ما، سال‌ها درگیر جنگ ماندن و

کد خبر : 78233
تاریخ انتشار : جمعه 18 آوریل 2025 - 7:13
شب و روز من و توی سفری تا نیاید سوار، برعکس است

حسن خسروی‌وقار غزلی تازه به نام «سفر» سروده است که در آن به وضعیت اجتماعی و اعتراضی جامعه پرداخته است. این غزل در ادامه می‌آید:

من و تو راهی سفر هستیم اما مسیر روزگار برعکس است،
ما به مقصد نمی‌رسیم، زیرا مسیر قطار برعکس است.

فکرهای درهم و برهم ما، سال‌ها درگیر جنگ ماندن و رفتن هستیم،
دوستی با دوست به دشمنی می‌انجامد و صحنه کارزار برعکس است.

ما نسلی زخمی هستیم، زخمی از فتنه‌ای برادرکُش،
تنها عکسی از برادرمان مانده است و چه غبار بزرگی بر آن عکس است.

آیا دیدار با تو مانند هبلی است؟ چشم وا کن که علم به دست علی است،
کور بوده هر کسی که گفته جهت ذوالفقار برعکس است.

بی‌وضو رفتگان به مسجد، تا اذان شد، به گفتگوی بیهوده پرداختند،
از قضا یک رکعت با ریا خواندند و قبله این تبار برعکس است.

از خیابان‌های حرام، برج‌هایی بلند شده، راهی به سوی ماه امام نیست،
کسانی می‌روند و نمی‌رسند، زیرا جاده انتظار برعکس است.

سال‌ها می‌آیند و می‌گذرند، روزها به هفته‌ها می‌پیوندند،
شب و روز ما در سفری بی‌انتها، منتظر سوار هستیم، اما برعکس است…

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.