به گزارش خبرنگار مهر پارس جنوبی، نماد ثروت انرژی ایران، نهتنها یکی از بزرگترین منابع گازی جهان است، بلکه با تولید همزمان مقادیر عظیمی از میعانات گازی، نقشی کلیدی در اقتصاد ایران ایفا میکند. برای درک اهمیت موضوع، کافی است بدانیم که هر فاز فعال این میدان، روزانه چندین هزار بشکه میعانات تولید میکند که مستقیماً یا پس از فرآوری، روانه بازارهای صادراتی میشوند. اما این نعمت، همانند یک مخزن پرآب پشت سد، با برداشت مداوم سطحش پایین میآید. در زبان مهندسی مخازن، این کاهش به معنای افت فشار مخزن است. فشارافزایی ابزاری است که میتواند این افت را جبران و جریان تولید را پایدار کند. عدم اجرای آن، در حکم باز گذاشتن دریچههای خروجی بدون هیچ فکری برای نگهداشت آب پشت سد خواهد بود.
مکانیزم فنی افت فشار و اثر آن بر تولید
در ابتدای توسعه پارس جنوبی، فشار طبیعی مخزن بسیار بالا بود؛ این فشار مانند یک موتور خودکار، گاز و میعانات را تا سر چاه بالا میکشید. اما با گذر سالها و برداشت پیوسته، فشار کاهش یافت. کاهش فشار آثار متعددی دارد. آثاری همچون:
الف) کاهش نرخ جریان گاز: وقتی فشار اختلاف زیادی با سطح زمین نداشته باشد، سرعت جریان افت میکند. حتی اگر شیرهای چاه باز باشند، حجم برداشت بهطور طبیعی پایین میآید.
ب) افت تولید میعانات گازی: میعانات همراه گاز از مخزن بیرون میآید. کمتر شدن گاز به معنای کمتر شدن جریان میعانات است.
ج) افزایش نسبت ناخالصیها: با افت فشار، سیالات سنگینتر، آب همراه و ترکیبات ناخواسته بیشتری بالا میآیند که هم جداسازیشان پرهزینه است و هم کیفیت محصول را کاهش میدهد.
د) سایش سریعتر تجهیزات: تولید با افت فشار میتواند سبب ورود ذرات و مایعات اضافی شده و عمر خطوط لوله، کمپرسورها و جداکنندهها را کوتاهتر کند.
این رخدادها در چند سال اول شاید با کاهش ۵ تا ۷ درصدی حجم تولید قابل جبران باشد، اما با ادامه روند، ضربهگیری تولید از دست میرود و افتها شتاب میگیرند.
افت فشار و تأثیر بر میعانات گازی؛ از گنجینه تا خامفروشی
میعانات گازی، که گاه «طلای سفید» و صنعت گاز خوانده میشود، خوراک ارزشمندی برای پالایش و صنایع پتروشیمی است. بسیاری از کشورها، بهویژه در شرق آسیا، از آن بهعنوان ماده اولیه ساخت سوختهای سبک مانند بنزین و محصولات شیمیایی استفاده میکنند.
وقتی فشارافزایی انجام نشود:
حجم صادرات افت میکند: بنا بر تجربه میدانی در مخازن مشابه، هر سال تا ۷ تا ۱۰ درصد از تولید میعانات کاسته میشود.
تمایل به خامفروشی بیشتر میشود: شرکتهای بهرهبردار در شرایط کاهش خوراک پالایشگاهی، برای جبران نقدینگی، به صادرات فوری میعانات خام یا نیمهفرآوریشده روی میآورند، زیرا ظرفیت فرآوری نیاز به سرمایه و زمان دارد که در شرایط اضطرار اقتصادی اغلب مهیا نیست.
از دست رفتن ارزش افزوده: خامفروشی، فاصله قیمتی جدی با محصولات فرآوریشده دارد. هر هزار بشکه میعانات فرآوریشده میتواند چند ده هزار دلار درآمد اضافی نسبت به فروش خام ایجاد کند. این فاصله در مقیاس ملی، به میلیاردها دلار در سال میرسد.
پویایی بازار جهانی و جایگاه شرق آسیا
جهان امروز، نقشه انرژی بسیار رقابتی دارد. در بخش میعانات گازی، سه بازیگر عمده افزون بر ایران، بازار را در دست دارند: قطر، آمریکا و استرالیا.
-
شرق آسیا: ژاپن، کره جنوبی و چین، سه مصرفکننده اصلی میعانات گازی هستند و عمدتاً آن را به عنوان خوراک مستقیم پالایشگاه استفاده میکنند. این کشورها، با حساسیت بالا نسبت به امنیت انرژی، به محض احساس کاهش عرضه از یک تأمینکننده، به سرعت به سراغ گزینههای دیگر میروند، حتی اگر قیمت کمی بالاتر باشد.
-
مزیت رقبای ایران: قطر: نزدیکی جغرافیایی، ثبات تولید، سرمایهگذاری سنگین در فشارافزایی. آمریکا: انعطاف صادراتی بالا و ظرفیت عرضه قابل افزایش. استرالیا: اعتبار بالای کیفی محصولات و قراردادهای بلندمدت.
با عقبنشینی ایران در عرضه پایدار، بازار شرق آسیا که سالها با زحمت و مذاکره تصاحب شده، به آسانی از دست میرود. بدتر آنکه بازیابی دوباره این جایگاه، مستلزم سالها سرمایهگذاری، امتیازدهی قیمت و حتی پرداخت هزینههای بازاریابی سنگین خواهد بود.
پیامدهای راهبردی و ژئوپلیتیک
فراتر از اقتصاد، انرژی و بهویژه میعانات گازی، برای ایران یک ابزار دیپلماسی است. حضور مداوم در بازارهای حساس شرق آسیا، علاوه بر کسب ارز، به ایران قدرت چانهزنی در مذاکرات سیاسی و تجاری میبخشد. وقتی عرضه کاهش یابد:
قدرت مذاکره کمرنگ میشود: مشتریانی که تأمینشان به ایران وابسته نباشد، در برخورد سیاسی و اقتصادی با ایران انعطاف بیشتری نشان نمیدهند.
رقبا دست بالا را میگیرند: قطر و آمریکا میتوانند جایگاه ایران را پر کرده و در مذاکرات منطقهای یا در سازمانهای بینالمللی انرژی، گوی سبقت را بربایند.
فرصتهای سرمایهگذاری خارجی محدود میشود: کاهش تولید، ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد و شرکتهای خارجی را به سمت کشورهای با ثبات بیشتر بازده سوق میدهد.
چرخه نزولی در صورت ادامه تعلل
اگر فشارافزایی در چند سال آینده اجرا نشود، چرخهای شکل میگیرد که شکستن آن دشوار و پرهزینه است: ۱) افت فشار در نتیجه کاهش تولید گاز و میعانات. ۲) کاهش خوراک پالایشگاهی و پتروشیمی در نتیجه افزایش خامفروشی .۳) کاهش درآمد ارزی در نتیجه کمبود سرمایه برای اجرای پروژههای فشارافزایی و توسعه. ۴) تشدید افت فشار و محصول در نتیجه سرعت گرفتن بحران.
این چرخه، مشابه دام بدهی در اقتصاد کلان است: هر چه بیشتر در آن بمانیم، خروج سختتر و هزینهبرتر خواهد بود.
پارس جنوبی بدون فشارافزایی، به آرامی اما پیوسته به سمت کاهش نقش خود در بازار جهانی میعانات گازی حرکت خواهد کرد. این کاهش نهتنها به معنای درآمد کمتر است، بلکه جایگاه ژئوپلیتیک ایران را نیز تنزل میدهد. با وجود فشار تحریمها و محدودیتهای سرمایهگذاری، اولویتبندی اجرای پروژههای فشارافزایی و عقد قراردادهای پایدار با مشتریان شرق آسیا، یک ضرورت راهبردی است، نه یک انتخاب اختیاری. هر سال تأخیر، به معنای از دست رفتن بخشی از این مزیت و واگذاری سهم به رقیبی است که شاید دیگر هرگز آن را پس ندهد.
یادداشت اقتصادی از محمد حسین سیف اللهی دبیر گروه اقتصادی خبرگزاری مهر
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0