مسابقه شماره ۱۷ ؛ سبقت به یاد ماندنی‌ میکا هایکینن از مایکل شوماخر- گرندپری بلژیک ۲۰۰۰

و در ادامه سری مطالب از معرفی ۲۵ مسابقه برتر تاریخ ۷۵ ساله F1 همانطور که وعده کرده بودیم تا هر هفته یک مسابقه را معرفی کنیم، در این مطلب به مسابقه سال ۲۰۰۰ بلژیک خواهیم رفت؛ میکا هایکینن (Mika Hakkinen) با یکی از به یاد ماندنی‌ترین سبقت‌های تاریخ F1، مایکل شوماخر را در شرایط لغزنده گرندپری بلژیک شکار کرد و سبقتی را به دست آورد که طرفداران این ورزش تا به امروز در مورد آن صحبت می‌کنند.

به گزارش آخرین خودرو، میکا هایکینن بعد از دو بار قهرمانی جهان، با اعتماد به نفس کامل وارد فصل ۲۰۰۰ شد. باز هم، آدریان نیوی زبردست ماشین را طراحی کرده بود و باز هم، خیلی سریع بود. شروع تیم مک‌ لارن در سال ۲۰۰۰ خوب بود و با رفتن به گرندپری بلژیک، بهتر هم شد و آنها بسیار سریع بودند و میکا هایکینن توانست با آن سبقت جذاب، پیروز مسابقه شود.

وقتی نوبت به جلسه تعیین خط شنبه رسید، میکا توانست عملکرد ماشین را در هر بخش از دور به حداکثر برساند و با اختلاف بیش از هفت دهم ثانیه جایگاه اول تعین خط را به دست آورد. سپس باران روز یکشنبه از راه رسید. وقتی با یک ماشین فرمول یک در پیست خیس رانندگی می‌کنید، تجربه‌ای کاملاً ترسناک است! در شروع همه چیز خوب پیش رفت؛ میکا پیشتاز بود اما سپس با کمی بی احتیاطی spin شد. اما خوشبختانه با یک عکس العمل به موقع به پیست برگشت و مطمئن شد که هیچ جای ماشین آسیب ندیده و دوباره شروع به مسابقه دادن کرد!

بعد از آن، شروع به تعقیب مایکل کردم. فکر می‌کنم نیروی رو به پایین او کمی بیشتر از من بود، چون در بخش میانی مسیر که پیچ‌های زیادی دارد، خیلی خوب بود. او توانست کمی از من جلو بزند، اما هر بار که در یک خط مستقیم می‌رفتیم، من به شدت به او می‌رسیدم.

میکا این چنین نقل می‌کند که “من چند دور فوق‌العاده زدم و می‌دانستم که دیر یا زود به مایکل خواهم رسید، اگرچه مطمئن نبودم که می‌توانم از او سبقت بگیرم. من مایکل را می‌شناختم، می‌دانستم که چگونه مسابقه می‌دهد و سبقت گرفتن از او واقعاً سخت بود. او در را برای شما باز نمی‌ گذارد! اگر سعی می‌کردید به روش معمول از مایکل سبقت بگیرید، وقتی ترمز خود را تا آخرین لحظه نگه می‌دارید و دماغه خود را به داخل می‌چرخانید، احتمالاً به تصادف ختم می‌شد. او در چنین شرایطی بسیار تهاجمی بود. نکته مثبت این بود که او ثابت قدم بود! وقتی بالاخره مایکل را گرفتم، نگاه کردم که کجا سریع است، کجا کند است، چه تاکتیکی باید اتخاذ کنم تا بتوانم از او سبقت بگیرم. خیلی زود فهمیدم که فقط یک جا هست که شانس سبقت گرفتن از او را دارم، بله مسیر Kemmel Straight اما برای این کار، باید تقریباً بدون ترمز رانندگی می‌کردم.”

با توجه به شرایط مسابقه و با لاستیک‌های قدیمی و البته با ماشینی که از قبل منحرف شده بود و آسیب دیده بود، عبور از مایکل با سرعت زیاد، یک ریسک بزرگ بود اما هایکینن برای اینکه بتواند از او سبقت بگیرد، باید این ریسک را می‌کرد. هایکینن اینگون ادامه می‌دهد که” مایکل هم می‌دانست که آنجا تنها جایی است که می‌توانم سبقت بگیرم و مدام راه را می‌بست. حتی وقتی کنارش بودم، من را روی چمن گذاشت.. مایکل، بیخیال… من خیلی سریع‌ترم، دفاع نکن؛ اگر به دفاع ادامه بدهی، نتیجه خوبی نخواهد داشت.” اما شوماخر به دفاع ادامه داد.

میکا عنوان می‌کند که”کمی شانس هم دخیل بود. من معمولاً به شانس فکر نمی‌کنم. باید روی خودت تمرکز کنی، باید با تیم کار کنی، هر کاری که می‌توانی را به حداکثر برسانی. در این مورد، شانس بود که یک راننده‌ی عقب‌تر در آن مسیر مستقیم وجود داشت. با خودم فکر کردم: همین است. باید از این فرصت استفاده کنم. عجیب بود که او در وسط پیست رانندگی می‌کرد. نه در سمت راست، نه در سمت چپ، بلکه در وسط. این خیلی غیرمعمول بود. وقتی به او نزدیک شدیم، مایکل به سمت چپ رفت که منطقی هم بود، چون طرف دیگر پیست هنوز کمی مرطوب بود. می‌دانستم که مایکل می‌خواهد به سمت خط خشک برود تا در ترمزگیری در موقعیت برتر باشد.”

به محض اینکه مشخص شد مایکل قرار است از سمت چپ سبقت بگیرد، میکا فقط به سمت راست حرکت کرد اما او می‌دانست که باید هر چه سریع‌تر به مسیر مایکل برگردد و در قسمت خشک پیست باشمد تا ترمز کند و به همین دلیل حرکت خیلی سریع اتفاق افتاد.

میکا ادامه می‌دهد که”بعد از آن واقعاً نیاز داشتم که خیلی تمرکز کنم. به محض اینکه از بخش دوم و سوم گذشتم، در حالی که مایکل هنوز پشت سرم بود، گفتم: خب، همین است، حالا پایم را محکم روی پدال گاز می‌گذارم. من هیچ اشتباهی مرتکب نشدم، مایکل عقب نشست و  برای من عالی بود.”

هایکینن اینگونه بیان می‌کند که”وقتی مسابقه تمام شد، رفتم تا مایکل را در مورد دفاعش ببینم. سال‌هاست که او را می‌شناسم و سال‌هاست که با هم مسابقه می‌دهم. در گذشته چند حادثه کوچک داشتیم. به مایکل توضیح دادم: ببین، مسابقات اتومبیل‌رانی نباید این‌طور برگزار شوند. ما هر دو رقیب هستیم، هر دو قهرمان جهان هستیم، بیایید احترام خودمان را در پیست مسابقه‌ای که در آن می‌جنگیم، بسازیم. مایکل فقط گفت: نه، میکا، اینجا میدان مسابقه است!»

به هر حال این موضوع متعلق خیلی وقت پیش است. میکا هایکینن به خوبی این وضعیت را درک کرده است. وقتی او با شوماخر صحبت کرد، روش کار او را پذیرفت و قبول کرد که هر راننده روش خاص خودش را دارد.

از دیدگاه میکا، آن لحظات زمان فوق‌العاده‌ای برای F1 بوده است. آن روزها دوران خاصی بوده است زیرا مایکل شوماخر در فراری بود، در حالی که مک‌لارن به عنوان یک تیم انگلیسی با موتور آلمانی وجود داشت که به این مرد فنلاندی کمک می‌کرد تا یک راننده آلمانی را شکست دهد. در آلمان، مردم می‌گفتند: “ما اینجا از چه کسی حمایت خواهیم کرد؟ آیا قرار است از میکا حمایت کنیم یا مایکل؟ مایکل در فراری است، میکا از موتور مرسدس استفاده می‌کند!” بنابراین، یک پایگاه هواداری بسیار قدرتمند و دوستانه وجود داشت. این موضوع بسیار جذاب بوده است. طرفداران مهمترین عنصر در این حرفه هستند و هیجان ورزش متعلق به آنان است.