به گزارش خبرنگار مهر، «حمیدرضا اکبری» استادیار روابط بینالملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مطلبی که به جهانیشدن علم و انتقال قدرت به دانشمندان و چرخش راهبردی در سیاست علم و فناوری مرتبط است نوشت:
اخیراً به پیشنهاد یکی از دوستان مقالهای جالب را از مارک کویک که در فوریه ۲۰۲۴ در پایگاه arXiv منتشر شده، تحت عنوان «جهانی شدن علم: افزایش قدرت دانشمندان فردی» مطالعه کردم. این یادداشت، بر پایه این مقاله تنظیم شده است.
در دهههای اخیر، ساختار علم جهانی دستخوش تحولی بنیادین شده است و قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری در سیاست علمی، از نهادهای دولتی و سیاستگذار به سمت دانشمندان فردی میل کرده است. این مقاله نشان میدهد که چگونه «نظام علم جهانی» به بستری برای فعالیت خودگردان، رقابتی و جهانی دانشمندان مستقل تبدیل شده است؛ وضعیتی که پیامدهای مهمی برای کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران دارد.
۱. قدرت واقعی در سطح فردی است، نه نهادی:
به باور نویسنده مقاله، برخلاف تصور سنتی که ساختارهای علمی را وابسته به دولتها و نهادهای آموزشی میدانست، اکنون شبکههای جهانی علم بر عملکرد دانشمندان فردی «بینالمللی شده» متکیاند. قدرت علمی یک کشور در گرو توانمندی شبکهای، رتبهبندی جهانی و تولید علمی نخبگان آن است، نه صرفاً بودجه یا زیرساخت.
۲. دانشمندان، بازیگران خودمختار علم جهانیاند:
سیستم علم جهانی، ساختاری پایینبهبالا دارد؛ نه تنها مستقل از دولتها عمل میکند، بلکه کنشگران اصلی آن دانشمندانی هستند که با انگیزههای فردی (شهرت، کنجکاوی، رقابتپذیری) در رقابت علمی جهانی مشارکت میکنند. آنها قوانین داخلی خود را تولید و تنظیم میکنند و به شکلی خودسازمانیافته پیش میروند.
۳. جهانیشدن علم؛ فرصت یا تهدید برای کشورهای غیر غربی؟
نویسنده نشان میدهد که کشورهای توسعهیافته تقریباً بهطور کامل از مزایای نظام علم جهانی بهرهمندند، در حالیکه کشورهای در حال توسعه اغلب در حاشیه این شبکه قرار دارند. آنها نیاز دارند تا با سیاستهایی هوشمندانه، فرصتهایی برای ادغام دانشمندان خود در نظام علم جهانی فراهم کنند؛ وگرنه در رقابت علمی عقب خواهند افتاد.
۴. با توجه به مطالب مذکور جایگاه ایران در این عرصه را میتوان گرفتار در میانه راه بومیسازی و بینالمللی سازی دانست.
با توجه به تحریمها، محدودیتهای دیپلماتیک و عدم اتصال شبکهای ساختاریافته، ایران هنوز جایگاه مناسبی در نظام جهانی علم نیافته است. اگرچه از نظر کمی (تعداد مقالات) پیشرفتهایی داشته، اما عدم توان نهادینهسازی مشارکت بینالمللی و نبود زیرساختهای تشویقی برای پژوهشگران، به مانع راهبردی تبدیل شده است.
نکته راهبردی آن است که تحول ساختار علم جهانی، پیامی روشن برای سیاستگذاران دارد، اول آنکه قدرت امروز علم، در دست نهادها نیست؛ در دست دانشمندانی است که جهانی میاندیشند و جهانی عمل میکنند. دو اینکه هرگونه سیاستگذاری مؤثر در علم و فناوری، باید از پایین به بالا و با محوریت بازیگران علمی مستقل طراحی شود.
برای کشورهایی چون ایران، نه صرفاً افزایش ساختار پژوهشی و دانشگاهی یا حتی افزایش بودجه، بلکه طراحی سیستم تشویقی برای حضور فعال دانشمندان در شبکههای علمی جهانی، ضروری است. در غیر این صورت، نظام علم ما با رشد کمی اما انزوای کیفی مواجه خواهد بود.
منابع
Marek Kwiek (2024). The Globalization of Science: The Increasing Power of Individual Scientists, arXiv:2402.03313
🔗 https://arxiv.org/abs/2402.03313
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0