چرا اشکودا کاروک در ایران موفق نیست؟
یکی دوسالی هست که همزمان با دور جدید واردات خودرو، برند اشکودا بهوسیله شرکت پارس ساتر هوشمند، به بازار ایران معرفی شده. اما به دلایل مختلف این برند موفق اروپایی در ایران ناموفق است! اشکودا، خودروساز اهل جمهوری چک که امروزه به عنوان عضوی از خانواده بزرگ فولکسواگن شناخته میشود، همواره با شعار “ارزش در
یکی دوسالی هست که همزمان با دور جدید واردات خودرو، برند اشکودا بهوسیله شرکت پارس ساتر هوشمند، به بازار ایران معرفی شده. اما به دلایل مختلف این برند موفق اروپایی در ایران ناموفق است! اشکودا، خودروساز اهل جمهوری چک که امروزه به عنوان عضوی از خانواده بزرگ فولکسواگن شناخته میشود، همواره با شعار “ارزش در برابر پول” و ارائه خودروهایی با کیفیت اروپایی و کاربردی، جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کرده است. وقتی در کشورهایی مثل آلمان، رومانی، چک و … قدم میزنید، اشکودا بیشتر از هر برند دیگری در خیابان، خودرو دارد. ورود این برند به بازار ایران به خصوص با مدل محبوب کراساوور کاروک، با وعدههای زیادی همراه بود؛ وعدههایی از ارائه محصولی با کیفیت، ایمنی بالا و طراحی منطقی، خدمات عالی و…. اما واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد.
بخش اول: وعدههای پر زرق و برق و واقعیتهای تلخ بازار ایران
اشکودا کاروک در ابتدا با معرفی خود به عنوان یک کراساوور کامپکت با امکانات قابل قبول و کیفیت ساخت مطلوب، توانست توجه بخشی از جامعه مصرفکنندگان ایرانی را جلب کند. حتی باوجود اینکه نسخههای وارداتی ساخت کشور چین هستند و ممکن است کیفیت کمتری نسبت به نسخه اروپایی داشته باشند باز هم مردم به نیکی از این خودروها یاد کردند. دلایل متعددی دست به دست هم دادند تا این خودروی نسبتاً خوب، در باتلاق رقابت و بیبرنامگی غرق شود.
محدودیتهای واردات و عدم ارائه نسخه کامل:
یکی از اولین موانع جدی در مسیر موفقیت اشکودا کاروک، محدودیتهای ارزی و قانونی حاکم بر واردات خودرو در ایران بود. طبق اطلاعات موجود، شرکت واردکننده نتوانسته است نسخه فول آپشن و مجهز به تمامی امکانات روز دنیا را به بازار ایران عرضه کند. هرچند نسخههای وارد شده نیز از پکیج آپشن قابل قبولی برخوردارند، اما این موضوع در مقابل قیمت بالای خودرو، رضایت مشتریان را به طور کامل جلب نکرده است. این ناتوانی در ارائه کاملترین نسخه، نه تنها از جذابیت خودرو کاسته، بلکه این حس را در خریدار ایجاد کرده که چیزی ارزشمند را از دست داده است.
در ایران بسیاری از خریداران به دنبال آپشن هستند، چیزی که کمپانیهای چینی متوجه شدهاند.
سیستم تعلیق عقب؛ نقطهی ضعفی آشکار در برابر رقبا:
در کلاس کراساوورها، سیستم تعلیق نقش بسزایی در راحتی، هندلینگ و کیفیت سواری ایفا میکند. اشکودا کاروک در این بخش با یک ضعف بزرگ روبروست: استفاده از سیستم تعلیق “توییست بیم” (Torsion Beam) در محور عقب به جای سیستم “مولتی لینک” (Multi-link). این در حالی است که بسیاری از کراساوورهای چینی مونتاژی که در رده قیمتی پایینتری قرار دارند، از سیستم تعلیق مولتی لینک بهره میبرند. این تکنولوژی قدیمیتر در تعلیق عقب، نه تنها راحتی و هندلینگ خودرو را در سطوح پایینتر از حد انتظار قرار میدهد، بلکه در مواجهه با ناهمواریهای جادهای، اختلاف قابل توجهی را نسبت به رقبا ایجاد میکند. این مسئله، به خصوص برای خودرویی با قیمت بالا، پذیرفتنی نیست و نشاندهنده عدم اولویتدهی به جنبههای حیاتی کیفیت سواری توسط واردکننده است.
طراحی؛ نوستالژی یا کهنگی؟
علت محبوبیت خودروهای اشکودا در اروپا را میتوان همان دلیل محبوبیت تندر 90 در ایران دانست. این خودروها به دلیل قیمت مناسب، شرایط فروش خاص و استهلاک،مورد توجه قرار میگیرند و به شدت خودروهای اقتصادی هستند.
اشکودا کاروک، گرچه از المانهای طراحی امضای اشکودا بهره میبرد و با توجه به معیارهای طراحی گذشته این برند، خودرویی خوشفرم محسوب میشود، اما در دنیای امروز، از زبان طراحی روز خودروهای مدرن فاصله گرفته است. شما این طراحی را با خودروهای چینی جدید بازار ایران، فولکسواگنهای وارداتی و … مقایسه کنید! اشکودا واقعا زشت است.
ظاهری که در سالهای نه چندان دور جذاب به نظر میرسید، امروز در برابر خطوط تهاجمی، زوایای تیز و چراغهای LED پیشرفتهتر رقبای مدرن، کمی کهنه و سنتی جلوه میکند. این امر، به خصوص برای نسل جوانتر که به دنبال خودرویی با ظاهر هیجانانگیز و بهروز هستند، یک نقطه ضعف محسوب میشود.
بیبرنامگی و عدم انسجام در استراتژی واردکننده
یک شرکت واردکننده در ایران میتواند مهلکترین ضربهها را به حتی بهترین برندهای جهان بزند. شاید بزرگترین ضربه به فروش اشکودا کاروک، عدم وجود یک استراتژی مدون و منسجم در شرکت واردکننده، یعنی پارس ساتر هوشمند باشد.
نمایش اولیه تعداد زیادی از مدلهای اشکودا (اسکالا، اکتاویا، کامیک، کاروک، کوشاک) و صحبت از واردات مدلهای دیگر (فابیا، انیاک، انیاک کوپه) و عرضه تعداد محدودی از این خودروها، دقیقا همان ضربه مهلک است. چنین رویکردی، نه تنها اطمینان لازم را در بین خریداران بالقوه ایجاد نمیکند، بلکه این سوال را در ذهن آنها ایجاد میکند که آیا این شرکت واقعاً توانایی تامین خودرو و خدمات پس از فروش در بلندمدت را دارد؟ پاسخ کاملا مبهم است!
بخش دوم: خدمات پس از فروش؛ شاهکلید یا سد راه؟
در بازار ایران، به خصوص برای خودروهای وارداتی، خدمات پس از فروش نه تنها یک مزیت، بلکه یک ضرورت مطلق است. عدم وجود شبکه خدمات پس از فروش گسترده، قطعات یدکی کمیاب و کمبود متخصصان فنی، میتواند هر خودرویی را حتی با بهترین کیفیت، به یک کابوس برای خریدار تبدیل کند. همه خریداران نمیتوانند به صورت شخصی از امارات یا چین، قطعات خودروی خود را وارد کنند، بنابراین برای آنها مشکلساز خواهد شد.
اگر چراغ اشکودا کاروک، اکتاویا یا … آسیب ببیند آیا در بازار ایران همین حالا یافت میشود؟
خلاء خدمات پس از فروش؛ ترس از آینده نامعلوم
این مهمترین و شاید تعیینکنندهترین عامل در شکست فروش اشکودا سوپرب (و به طور کلی برند اشکودا در ایران) است. شرکت پارس ساتر هوشمند، در این زمینه کاملاً ناکام بوده و هیچ اقدام جدی برای ایجاد و توسعه شبکه خدمات پس از فروش انجام نداده است.
در شهر تهران چند نمایندگی از این شرکت دیدهاید؟ در شهرهای دیگر چطور؟ ترس از نبود مراکز خدمات پس از فروش، عدم دسترسی به قطعات یدکی و فقدان متخصصان این خودروها، خریداران را از انتخاب این خودرو منصرف کرده است. این وضعیت، به خصوص در مقایسه با برندهای چینی که در حال حاضر شبکه خدمات گستردهای دارند و حتی برندهای کرهای و ژاپنی قدیمی که حداقل به صورت ظاهری خدماتی ارائه میدهند، قابل لمستر است.
مقایسه با برندهای لوکس؛ آیا مشتری ریسک میکند؟
استدلال که به آن اشاره شده، این است که حتی اگر ورود خودروهایی مانند بنز، بیامو، فراری و لامبورگینی با قیمت پراید مجاز شود، اما بدون خدمات پس از فروش، چند نفر حاضر به خرید و پذیرش ریسک خرابی و عدم تعمیر آن خواهند بود؟ این مقایسه، نهایت اهمیت خدمات پس از فروش را در هر سطحی از قیمت و کلاس خودرو نشان میدهد. اشکودا کاروک، با وجود اینکه در رده خودروهای لوکس قرار نمیگیرد، اما در مقایسه با خودروهای داخلی و بسیاری از چینیها، خودرویی پیچیدهتر و با تکنولوژی بالاتری است. ریسک خرابی و هزینه تعمیر آن نیز به مراتب بیشتر خواهد بود.
بخش سوم: قیمت؛ قلهای دستنیافتنی
یک خودروی اقتصادی در ایران قیمتی معادل یک خودروی لوکس دارد. قیمت 3 میلیارد و 400 میلیون تومانی اشکودا کاروک در زمان نگارش مقاله در بازار آزاد، یک عامل بازدارنده بزرگ دیگر است. در بازاری که مصرفکنندگان به دنبال حداکثر ارزش در برابر پول پرداختی خود هستند، چنین قیمتی برای خودرویی که با چالشهای ذکر شده روبروست، بسیار گزاف به نظر میرسد. این قیمت، آن را در رقابت مستقیم با خودروهای گرانقیمتتر و با برندهای معتبرتر قرار میدهد و در عین حال، آن را از دسترس بسیاری از خریدارانی که شاید در شرایط عادی به این خودرو علاقهمند بودند، خارج میکند.
بخش چهارم: سرنوشت مبهم و آینده اشکودا در ایران
اگر یک شرکت خوشنام و بزرگ بعنوان واردکننده اشکودا در ایران، وارد میدان میشد، شرایط تغییر میکرد اما تازمان نگارش این مقاله، ابهامات زیادی وجود دارد. آینده اشکودا در ایران مشخص نیست، چون موفقیت یک برند به نکات زیر نیاز دارد:
- تامین مداوم و پایدار خودرو: توانایی واردات و عرضه منظم مدلهای مختلف و با تیراژ بالا.
- توسعه شبکه خدمات پس از فروش: ایجاد نمایندگیهای متعدد، آموزش تکنسینها و تامین قطعات یدکی.
- ارائه نسخههای کامل و منطبق با نیاز بازار: واردات خودروهایی با حداکثر آپشنها و متناسب با سلیقه و نیاز مصرفکنندگان ایرانی.
- قیمتگذاری رقابتی و منطقی: ارائه ارزش واقعی در برابر پول پرداختی.
- بازاریابی و تبلیغات هدفمند: معرفی صحیح برند و محصولات به جامعه مصرفکنندگان.
شکست اشکودا کاروک در بازار ایران، داستانی تکراری از عدم برنامهریزی صحیح، بیتوجهی به نیازهای بازار و ضعف در ارائه خدمات پس از فروش است. این خودرو، علیرغم پتانسیلهای کیفی و مهندسی خود، قربانی مجموعهای از عوامل مدیریتی و اقتصادی شده است. در حالی که برند اشکودا در بازارهای جهانی جایگاه ویژهای دارد، در ایران نتوانسته است حتی گامی کوچک در جهت تثبیت موقعیت خود بردارد. در این مدتی که اشکودا عرضه شده، این خودروها در خیابانها به تعداد انگشتان یک دست هم دیده نشدهاند.
source
برچسب ها :سایپا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.





ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0